سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  تنها ترین عاشق
هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]
وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
کل بازدیدهای وبلاگ
18316
بازدیدهای امروز وبلاگ
4
بازدیدهای دیروز وبلاگ
4
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

درباره خودم
تنها ترین عاشق
عفت
پرسپولیسی عشق فیلم و کتاب و فلسفه و بحث کردن با ادمایی که خیلی حالیشونه
لوگوی وبلاگ
تنها ترین عاشق
بایگانی
شعر لحظه های تنهایی
شعر نو
متفرقه
اردیبهشت 87
مذهبی
اوقات شرعی
لینک دوستان

دوزخیان زمین

لوگوی دوستان







اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   عفت  

عنوان متن کمک کنید جمعه 88 شهریور 6  ساعت 1:0 صبح

سلام از اونئ دوستایی که پیغام گذاشتن ممنونم  امروز خیلی نمیتونم بنویسم فقط من در درگاه خدا خیلی رو سیاهم برام دعا کنید 3 تا مشکل بزرگ دارم دمتون گرم

راستی البوم جدید همایون شجریان و گوش کنید(با ستاره ها)اخر تصنیفه

به قول یه دوستی

یا محمدو یا علی


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   عفت  

عنوان متن چه کسی میفهمد؟ شنبه 88 اردیبهشت 12  ساعت 3:2 صبح

چه کسی میفهمد؟

غم تنهایی و این در به دری

چه کسی شمع می افروزد

در شب تاریک و سیاه

که فقط شعشعه ی نور به روی قطره اشک

که از گوشه ی چشمت جاریست

روشنی داده به این کلبه ی سرد

و چه کس سعی بر ان دارد که بفهمد

درد را؟تورا؟تنهاییت را؟

تلخیه بی همزبای و جدایی را؟

چه کس در گنجه را باز کرد؟

چه کسی قلب پاره را پیدا کرد؟

چه کسی امد و دوستت د ارم را به قلب القا کرد؟

ای کاش که او میفهمید

با عشق نمی توان شوخی کرد

نه!نمی توان بازی کرد

و قداستش را زیر پا له کرد

17/12/86


  نظرات شما  ( )

نویسنده مطالب زیر:   عفت  

عنوان متن تمنای دلت چهارشنبه 85 شهریور 22  ساعت 9:16 عصر

سلام چند وقت بود که چیزی ننوشتم اخه خیلی در گیر بودم الانم می خوام یکی از شعرامو براتون مینویسم فقط خواهش می کنم که نظر بدید چون این جوری شعرای بعدیم بهتر میشه

                      تمنای دلت

تمنای دلت کردم و ارام گرفتم

که تمنای دل از جانب معشوق همین است

یا د چشمان قشنگت که مرا خواب ربودند

ای اهل ولایت روش عشق چنین است

بر عاشقو معشوق روا نیست جدایی

حتی به گل و خار جدایی چه حزین است

صد شعر سرودم و یکی خوب نیامد

شعری که برای عشق گفتم چه وزین است

یار منو بی من به چه سمتی سفر کرد

در دل چه بگویم که صلاحش در این است

منو معشوق جدا از هم و بی هم و چه با هم

عشق را در وسطش گیر که شاید خود (ش)است

می دونم ایزاد زیاد داره ولی اگه نظر بدید بهتر میشه ممنون  راستی این شعرو  22 اسفند 84 ساعت 4 صبح گفتم


  نظرات شما  ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ

کمک کنید
چه کسی میفهمد؟
تمنای دلت
[عناوین آرشیوشده]


 

Powered by : پارسی بلاگ
Template Designed By : MehDJ